سالیانی پیش گلی غنچه کرد پا شو کرد تو زمین خودشو از ریشه گونده کرد

جستجو تا رسیدن به زخم
رسیدم به رگ تا پوسیدم از ریشه
طول کشید تا رسیدم به ترس
فک نمیکردم میشه تا که رسیدم به اصل
رستگاری از شروع یه ایده ست
شک و شکوندم جلوم انگاری جنس شیشست
نور میدم از وجودم دورو ورم اگه تیره ست
چون از آفتاب روشن ترین آتیش تو سینه ست
سفت گرفتمش افسار رو گردنو
شلاغم تو دستم نگاه نمیکنم عقبو
میتازونم رو به جلو رد میکنم بقیه رو
باد ملایم کن آروم اعصاب و نبضمو
خیس میشه چشا چون این اشکا واسه شوره
خوب گوش بده اینو نعره های غوله
اینکه اینجاست مال منه اینم رد پای روشه
اینهمه واسه اونه ، ایندفعه چه آسونه

اُمید دارم
اُمیدوارم
یاس راه نمیدم تو هیچ کارم
تو فصل برداشت میکارم
تا بیدارم
یا بُردم یا مُردم

مال این هفته نیستید هفته دیگه هم ما نیستیم